شیوع بالای استنوز (تنگی مجرای) نخاعی علامت دار در بزرگسالان

نوع فایل : word

تعداد صفحات : 24

تعداد کلمات : 7400

مجله : Orphanet Journal of Rare Diseases

انتشار : 2020

ترجمه ی متون جدول : ترجمه شده است

درج جداول در فایل ترجمه : درج شده است

منابع داخل متن : به صورت فارسی درج شده است

کیفیت ترجمه : طلایی

فونت ترجمه : ب نازنین 12

تاریخ انتشار
16 سپتامبر 2020
دسته بندی
تعداد بازدیدها
1714 بازدید
34,000 تومان

عنوان فارسی مقاله:شیوع بالای استنوز (تنگی مجرای) نخاعی علامت دار در بزرگسالان نروژی با اکوندروپلازی: مطالعه‌ی مبتنی بر جمعیت

چکیده

پیش زمینه و هدف: استنوز نخاعی (تنگی مجرای نخاعی) علامت دار (SSS)، یک عارضه‌ی پزشکی شناخته شده در آکوندروپلازی است. شیوع گزارش شده‌ی SSS، ۱۰ تا ۳۰ درصد می‌باشد و این برآورد بر اساس مطالعات کوچک و یا جمعیت‌های منتخب است. هیچ گونه مطالعه‌ی مبتنی بر جمعیت در حال حاضر وجود ندارد. به علاوه، رابطه‌ی بین SSS و عملکرد فیزیکی به طور دقیق بررسی نشده است. هدف این مطالعه، توصیف شیوع SSS در بزرگ سالان نروژی با آکوندروپلازی و کشف اثر SSS روی عملکرد فیزیکی است.

روش: این یک مطالعه‌ی مبتنی بر جمعیت در بزرگ سالان با آکوندروپلازی تأیید شده به طور ژنتیک است. شیوع SSS با علایم بالینی تعریف و با گزارشات تصویر برداری یا جراحی تأیید شد. عملکرد فیزیکی از طریق ظرفیت پیاده روی (تست پیاده روی ۶ دقیقه)، قدرت دست (گریپیت) و فعالیت‌های زندگی روزمره (پرسش نامه ارزیابی سلامت، HAQ) ارزیابی شد. درد با مناطق درد و شدت درد ارزیابی شد (مقیاس رتبه بندی عددی، NRS).

 نتایج: به طور کلیف ۵۰ شرکت کننده، در مطالعه شرکت کردند (۲۷ مرد، ۲۳ زن). سن میانه،۴۱ سال (دامنه‌ی ۱۶ تا ۸۷ سال)، بود و ۳۴ نفر (۶۸ درصد) دارای SSS بودند. سن میانه‌ی برآورد شده در اولین علامت، ۳۳ سال بود (فاصله اطمینان ۹۵ درصد، ۲۹ تا ۴۳ سال)، با دامنه ۱۰ تا ۶۷ سال بود. اکثریت دارای سطوح نخاعی چندگانه بودند. فاصله‌ی قدم زنی، ۱۱۰ متر در گروه SSS(فاصله اطمینان ۰۹۵ درصد ۱۷۲-۴۰ متر) در مقایسه با گروه غیر SSS کوتاه‌تر بود. تفاوت معنی داری در قدرت دست بین دو گروه وجود نداشت. نمرات HAQ میانگین (۰-۳) برای پیاده روی و بهداشت، در گروه SSS معنی دار بود که نشان دهنده‌ی محدودیت‌های فعالیت بیشتر بود. تفاوت‌های میانگین ۰٫۹ (فاصله اطمینان ۹۵ درصد ۰٫۳ تا ۱٫۴) و ۰٫۶ (۹۵ درصد فاصله ۰٫۲ تا ۱) بود. شدت درد به طور معنی داری در گروه SSS بالاتر از تفاوت میانگین ۳٫۲ بود (فاصله اطمینان ۰٫۶ تا ۵٫۶)(شیوع بالای استنوز (تنگی مجرای)).

 نتیجه گیری: SSS دارای شیوع بالایی در بزرگ سالان نروژی با آکوندروپلازی بود و علایم در کودکی شروع شده و سطوح نخاعی متعدد تحت تأثیر قرار گرفت. حضور SSS با کاهش مسافت قدم زنی، محدودیت فعالیت و درد بیشتر مرتبط بود. یافته‌ها، نشان دهنده‌ی اهمیت ارزیابی جامع و پایش SSS آکوندروپلازی از جمله ارزیابی عملکرد فیزیکی است.

ادامه مطلب

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

Title: High prevalence of symptomatic spinal stenosis in Norwegian adults with achondroplasia: a population-based study

Abstract

 Background: Symptomatic spinal stenosis (SSS) is a well-known medical complication in achondroplasia. The reported prevalence of SSS is 10 to 30%, an estimate based on small studies or selected populations. No population-based studies exist currently. Furthermore, the relationship between SSS and physical functioning has not been investigated in detail. The aims of this study were to describe the prevalence of SSS in Norwegian adults with achondroplasia, and to explore the impact of SSS on physical functioning. Methods: This was a population-based study on Norwegian community-dwelling adults with genetically confirmed achondroplasia. Prevalence of SSS was defined by clinical symptoms, and confirmed by imaging or surgical reports. Physical functioning was assessed by walking capacity (6-min walk test), hand strength (Grippit), and activities of daily living (the Health Assessment Questionnaire, HAQ). Pain was assessed by pain site locations and intensity (Numeric Rating Scale, NRS). Results: In total, 50 participants were included (27 males, 23 females). Median age was 41 years (range 16 to 87 years), 34 (68%) had SSS. The estimated median age at first symptom onset was 33 years (95% confidence interval (CI) 29 to 43 years), range 10 to 67 years. The majority had multiple spinal levels affected. The walking distance was 110 m shorter in the SSS group (95% CI − 172 to − 40 m) as compared with the non-SSS group (p < 0.01). There was no considerable difference in hand strength between the two groups. Mean HAQ scores (0–3) for walking and hygiene were significantly higher in the SSS group, reflecting more activity limitations. Mean differences were 0.9 (95% CI 0.3 to 1.4, p < 0.01) and 0.6 (95% CI 0.2 to 1.0, p < 0.01). Pain intensity (NRS 0–10) was also significantly higher in the SSS group with a mean difference of 3.2 (95% CI 0.6 to 5.6, p = 0.02). Conclusions: SSS was highly prevalent in Norwegian adults with achondroplasia, with symptom onset at young age, and multiple spinal levels affected. The presence of SSS was associated with reduced walking distance, activity limitations, and more pain. The findings underline the importance of thorough assessment and monitoring of SSS in achondroplasia, including a formal assessment of physical functioning.
    دیدگاهتان را بنویسید