هیجانات و شناخت اجتماعی و نقش قشرهای مغزی در احساسات و یادگیری

نوع فایل : word

تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش : 55

تعداد کلمات : 14000

مجله : neorology

انتشار : 2016

ترجمه متون داخل جداول : ترجمه شده است

درج جداول در فایل ترجمه : درج شده است

منابع داخل متن : به صورت فارسی درج شده است

کیفیت ترجمه : طلایی

:

تاریخ انتشار
13 مارس 2021
دسته بندی
تعداد بازدیدها
1465 بازدید
36,000 تومان

عنوان فارسی مقاله:هیجانات و شناخت اجتماعی و نقش قشرهای مغزی در احساسات و یادگیری

 چکیده

 این فصل به مرور و بررسی ابعاد مختلف احساسات و سیستم‌های مغزی می‌پردازد که در پیاده سازی آن‌ها مهم هستند. اولاً، اگرچه ما باید قادر به پاسخ دادن به یک سؤال اساسی باشیم: یعنی: احساس چیست؟ گفته می‌شود که وقتی از افراد پرسیده شود احساس چیست همه می‌توانند آن را تعریف کنند (لدوکس ۱۹۹۶). دیکشنری و فرهنگ لغت زبان آمریکایی، احساس را به صورت زیر تعریف می‌کند ۱-غلیان عواطف یا ادراک که اغلب شامل تغییرات فیزیولوژی است ۲- هر گونه عواطف قوی به صورت شادی، غم، احترام، تنفر، یا عشق، که دارای ماهیت ذهنی است نه تلاش‌های فکری و خود اگاه. در نگاه اول، این توصیف به نظر می‌رسد که حس همه افراد را از مفهوم احساس نشان دهد. با این حال وقتی که ما به بررسی این تعریف به شکل دقیق‌تر بپردازیم، می‌توان پیچیدگی تلاش برای درک احساس را فهمید. به نظر می‌رسد که این تعریف یک سری فرضیاتی در مورد احساس دارد که هنوز منجر به بحث‌های داغی در ادبیات علمی شده است. برای مثال، منظور از این که احساس به طور ذهنی ناشی می‌شود تا از طریق تلاش‌های خود اگاه چیست؟ در واقع، بیشتر پردازش مربوط به احساس در خارج از حوزه خود اگاه رخ می‌دهد. ما ممکن است بدانیم که چگونه می‌توان احساس تجربه شده را تعریف کرد ولی اغلب از شیوه ایجاد احساس بی خبر هستیم. با این وجود بسیاری از ماها می دانیم که تلاش ذهنی آگاهانه می‌تواند نقش مهمی در تولید یا حفظ احساسات و عواطف ایفا کند. برای مثال یک عاشق حسود را تصور کنید که عشق خود را در بغل کسی دیگر تصور می‌کند و خود را در این فرایند بیچاره و بدبخت‌تر می‌بیند(نقش قشرهای مغزی در احساسات).

ادامه مطلب

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

Title:Emotions and social cognition and the role of the cerebral cortex in emotions and learning

Abstract

This chapter reviews the various dimensions of emotions and brain systems that are important in their implementation. First, though, we must be able to answer a fundamental question: What does it feel like? It is said that when people are asked what a feeling is, everyone can define it (Ledox 1996). The American Dictionary and Glossary defines emotion as follows: 1. The fermentation of emotions or perceptions, which often involves physiological changes. 2. Any strong emotions in the form of joy, sorrow, respect, hatred, or love, which are mental in nature. Not intellectual and self-conscious efforts. At first glance, this description seems to reflect everyone's sense of the concept of feeling. However, when we examine this definition more closely, we can understand the complexity of trying to understand emotion. This definition seems to have a series of hypotheses about feeling that have still led to heated debates in the scientific literature. For example, what is meant by feeling arising mentally rather than through self-conscious efforts? In fact, most emotional processing takes place outside the realm of self-awareness. We may know how to define an experienced feeling, but we are often unaware of how to create a feeling. However, many of us know that conscious mental effort can play an important role in producing or maintaining feelings and emotions. For example, imagine a jealous lover who imagines his love next to someone else and finds himself more miserable in the process.