make decisions, and engage in problem solving. It includes how the human mind forms concepts that help us respond to various forms of situations. The development of cognitive theory has been significantly influenced by the fields of computer and information technology, with their interest in information-processing and memory. Alternative forms of intelligence, logic, and memory were applied by theorists to the human mind and its processing of memory and cognition. In the social sciences, the rise in popularity of “logical positivism,” with its focus on phenomena that are empirically verifiable, also contributed significantly to the development of cognitive theory and interventions. In the social sciences, logical positivism encouraged movement away from a belief in internal drives and unconscious forces as causes for human behavior. It pointed toward more observable and measurable phenomena such as environmental events and internal identifiable cognitions. The “personal construct theory” of George Kelly (1958), with its focus on interpretation and reasoning, further influenced the development of cognitive theory and interventions (Walsh, 2008). Of special importance here is Kelly’s notion of “personal constructs” (1955), referring to how individuals learn, create, and use important ideas to understand social Realities.
عنوان فارسی مقاله:نظریهی شناختی و درمان مددکاری اجتماعی
چکیده
فیلسوف معروف فرانسوی، رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) اظهار نظری را مطرح کرده است که در تاریخ روشنفکری، به خوبی شناخته شده و مشهور است:”بنابراین، من فکر میکنم هستم”(دکارت ۲۰۱۴). این اظهار نظر، ما را به سمت زمینهی تفکر انسان، شیوههای سازمان دهی و طبقه بندی تفکر بشری و اشکال مختلف رفتارهای متأثر از آن رهنمون میسازد. در واقع، این همان مطالعهی تفکر انسان و رفتار متعاقب آن، که در علوم اجتماعی مدرن موسوم به نظریهی شناختی است، میباشد. مددکاری اجتماعی و سایر حرفههای کمکی، از این تئوری برای مداخلات در افراد، خانوادهها، گروهها، جوامع و سازمانها استفاده میکند.
تعریف کلمهی”شناختی در فرهنگ لغت به صورت زیر است: فرایند آگاهی و شناخت یا ظرفیت آن (مریام و مریام، ۱۹۵۷، ص ۱۶۰). اصطلاح”نظریهی شناختی” به معنی هنر و علم درک شیوهی ادراک، تفکر و پردازش اشکال مختلف اطلاعات و سپس پاسخ به آنهاست. نظریه شناختی به عنوان یک رشته در جامعه شناسی، انسان شناسی، زیست جامعه شناسی، روان شناسی، روان شناسی، زیست شناسی، زبان جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی ظهور کرده است. نظریهی شناختی مربوط به مطالعهی شیوهی استدلال، قضاوت، تصمیم گیری و مشارکت در حل مسئله توسط انسان میباشد. در واقع این شامل شیوهی تشکیل مفاهیمی در ذهن انسان است که به ما در پاسخ به وضعیتهای مختلف کمک میکند.
توسعهی نظریهی شناختی به شدت تحت تأثیر رشتههای علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات به ویژه پردازش اطلاعات و حافظه بوده است. فرمهای جایگزین اطلاعات، منطق و حافظه توسط نظریه پردازان در زمینهی ذهن انسان و پردازش حافظه و شناخت آن استفاده شدهاند. در علوم اجتماعی، افزایش محبوبیت اثبات گرایی منطقی با تمرکز بر پدیدههای قابل تأیید از نظر تجربی، نیز به طور معنی داری به توسعهی نظریهی شناختی و مداخلات کمک کرده است(نظریهی شناختی و درمان مددکاری اجتماعی).