نقد برابری و عدالت سلامت بازاریابی اجتماعی

نوع فایل : word

تعداد صفحات : 33

تعداد کلمات : 7800

مجله : Social Science & Medicine

انتشار : 2013

ترجمه متون داخل جداول : ترجمه شده است

درج جداول در فایل ترجمه : درج شده است

منابع داخل متن : به صورت فارسی درج شده است

کیفیت ترجمه : طلایی

:

تاریخ انتشار
9 جولای 2020
دسته بندی
تعداد بازدیدها
1838 بازدید
29,000 تومان

عنوان فارسی مقاله:نقد برابری و عدالت سلامت بازاریابی اجتماعی: مداخلات بر چه زمینه ای تأثیر می‌گذارند اما میزان موفقیتشان ناکافی است؟

 چکیده  

مداخلات سلامت به طور فزاینده‌ای بر تحقیق کیفی سازنده و تکنیک‌های بازاریابی برای تأثیر بر تغییر رفتاری متکی هستند. با این حال مطالعات کمی تحقیق کیفی را به فرایند تکامل برنامه پیوند زده‌اند تا درکی از اثر و میزان موفقیت آن را به دست دهند، یعنی مداخلات تغییر رفتار تا چه حد، برای چه کسی و در چه زمینه‌هایی تأثیر می‌گذارند. ما موفقیت یک مداخله بهداشتی مبتنی بر جامعه را انعکاس می‌دهیم که در محلات فقیرنشین کاتماندو نپال انجام شده است و رفتار مادر و سلامت نوزاد را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. ما همه جفت مادران و نوزادان در دسترس (n=88) را مشارکت داده و آنها را گروه‌های کنترل و گروه‌های مداخله تقسیم کردیم. تحقیق کیفی سازنده پیرامون عمل بهداشتی شستن دست‌ها شامل مشاهدات ساختاریافته ۸۸ مادر، ۳ گروه متمرکز و ۲۶ مصاحبه جامع شد. مداخله‌مان توسط محرک‌های اجتماعی همچون تبلیغ گسترده پیرامون شستن دست‌ها با آب و صابون هدایت می‌شد. دوره ارزیابی شش ماهه شامل شستن دست‌ها و نرخ مرگ و میر، مشاهده شرکت کننده، سوابق نظام مند از جلسات دوهفتگی انجمن و مصاحبه با ۱۲ مادر می‌شد. درحالیکه اندازه گیری های کمی نشان دهنده بهبود در نرخ شستن دست‌ها و کاهش ۴۰ درصدی در میزان ابتلای کودکان به اسهال بود، داده‌های کیفی مسائل مربوط به عدالت در رسیدن به فوق العاده فقیر را نمایان ساخت. استدلال ما این است که یک رویکرد بازاریابی اجتماعی ذاتاً محدود است: تمرکز بر عاملیت فردی به جای رفتار تحمیل کننده شرایط ساختاری می‌تواند سهواً نابرابری بهداشت و سلامت را تشدید کند. این امر از این تناقض جلوگیری می‌کند که افراد با بیشترین نیاز به بازاریابی اجتماعی سلامت احتمالاً از آن کمتر سود می‌برند که این نشان می‌دهد شستن دست‌ها در محلات فقیر نشین بی ارتباط یا بی فایده است. بنابراین بازاریابی اجتماعی به بهترین شکل خود در محدوده‌ای از مداخلاتی که با محرک‌های ساختاری، رفتاری و شناختی تغییر رفتار سر و کار دارند توسعه می‌یابد. نتیجه آنکه منتقدان بازاریابی اجتماعی توجه کافی به مسائل برابری بهداشت و سلامت نداشته‌اند و این نشان می‌دهد که چگونه این را می‌توان با استفاده از داده‌های کیفی گنجانده شده در مراحل سازنده و ارزیابی یک مداخله بررسی کرد(نقد برابری و عدالت سلامت بازاریابی).

ادامه مطلب

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

Title: A health equity critique of social marketing: Where interventions have impact but insufficient reach

Abstract

Health interventions increasingly rely on formative qualitative research and social marketing techniques to effect behavioural change. Few studies, however, incorporate qualitative research into the process of program evaluation to understand both impact and reach: namely, to what extent behaviour change interventions work, for whom, in what contexts, and why. We reflect on the success of a communitybased hygiene intervention conducted in the slums of Kathmandu, Nepal, evaluating both maternal behaviour and infant health. We recruited all available mothereinfant pairs (n ¼ 88), and allocated them to control and intervention groups. Formative qualitative research on hand-washing practices included structured observations of 75 mothers, 3 focus groups, and 26 in-depth interviews. Our intervention was led by Community Motivators, intensively promoting hand-washing-with-soap at key junctures of food and faeces contamination. The 6-month evaluation period included hand-washing and morbidity rates, participant observation, systematic records of fortnightly community meetings, and follow-up interviews with 12 mothers. While quantitative measures demonstrated improvement in hand-washing rates and a 40% reduction in child diarrhoea, the qualitative data highlighted important equity issues in reaching the ultra-poor. We argue that a social marketing approach is inherently limited: focussing on individual agency, rather than structural conditions constraining behaviour, can unwittingly exacerbate health inequity. This contributes to a prevention paradox whereby those with the greatest need of a health intervention are least likely to benefit, finding hand-washing in the slums to be irrelevant or futile. Thus social marketing is best deployed within a range of interventions that address the structural as well as the behavioural and cognitive drivers of behaviour change. We conclude that critiques of social marketing have not paid sufficient attention to issues of health equity, and demonstrate how this can be addressed with qualitative data, embedded in both the formative and evaluative phases of a health intervention.

دیدگاهتان را بنویسید