نوروسایکولوژی اختلالات اضطرابی: عاطفه، شناخت و مدار عصبی

نوع فایل : word

تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش : 40

تعداد کلمات : 17000

مجله : Biological Psychiatry

انتشار : 2012

ترجمه متون داخل جداول : ترجمه شده است

درج جداول در فایل ترجمه : درج شده است

منابع داخل متن : به صورت فارسی درج شده است

کیفیت ترجمه : طلایی

:

تاریخ انتشار
8 ژانویه 2022
دسته بندی
تعداد بازدیدها
1318 بازدید
40,000 تومان

عنوان فارسی مقاله:نوروسایکولوژی اختلالات اضطرابی: عاطفه،شناخت و مدار عصبی

 چکیده

 به منظور توسعه و ساخت (نوروسایکولوژی) عصب روان‌شناسی اضطراب، یافته‌ها را می‌توان از چندین حوزه مرتبط، اما اغلب به‌عنوان حوزه‌های جداگانه پژوهشی، از جمله علوم شناختی و علوم اعصاب درک کرد. حوزه‌های نسبتاً جدید علوم اعصاب شناختی و عصب‌شناسی عاطفی با سؤالات بسیار مشابهی در رابطه با روابط مغز و رفتار مرتبط هستند که پایه و اساسی نوروسایکولوژی بوده‌اند و ابزارهای تصویربرداری عصبی مرکزی در این رشته‌ها نسبت به آزمون‌های عصب‌روان‌شناختی سنتی، ارتباط و اهمیت بیشتری برای عصب‌روان‌شناسی دارند. بنابراین، این مقاله از یافته‌های عصب روان‌شناختی در اختلالات اضطرابی طیف گسترده‌ای از روش‌ها را پوشش می‌دهد که مجموعاً دانش مکانیسم‌های مغز درگیر در مدارهای حاکم بر اشکال پاتولوژیک اضطراب را نشان می‌دهد(نوروسایکولوژی اختلالات اضطرابی).

تحقیقات شناختی اگرچه اغلب توسط دانشمندان علوم اعصاب که عملکرد مغز را در اضطراب مطالعه می‌کنند نادیده گرفته می‌شود، در دو دهه گذشته به طور قابل توجهی به دانش در مورد عملکرد مغز در اضطراب کمک کرده است. مجموعه وسیعی از کارها نشان می‌دهد که اختلالات اضطرابی با سوگیری‌های شناختی مشخص می‌شوند، که نشان‌دهنده واکنش شدید به احتمال تهدید است (برای بررسی، مک‌نالی، ۱۹۹۸ را ببینید). سوگیری‌های توجهی به‌طور قابل‌اطمینانی در بین پارادایم‌های مختلف ایجاد شده‌اند که در آنها اطلاعات بالقوه تهدیدکننده با جلب توجه بیشتر در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت به گروه کنترل مرتبط است. تداخل این جلب توجه با سایر پردازش‌های شناختی به عنوان عملیاتی کردن این سوگیری در مطالعات تحقیقاتی عمل می‌کند. علاوه بر این، سوگیری‌های توجهی پس از بهبودی ناپدید می‌شوند (برای بررسی، مک‌نالی، ۱۹۹۸ را ببینید)، که نشان می‌دهد این سوگیری‌ها وابسته به حالت هستند. سوگیری‌های شناختی نیز در قالب سوگیری‌های تفسیری و حافظه مشاهده شده است. در تعدادی از پارادایم‌های مختلف شامل محرک‌های مبهم که می‌توانند به عنوان تهدیدکننده یا خنثی تعبیر شوند، افراد مضطرب معنای تهدیدکننده را انتخاب می‌کنند. شواهد جمع آوری نشان می‌دهد که اختلالات اضطرابی همچنین با تقویت حافظه برای اطلاعات منفی یا تهدید کننده تحت شرایط خاص همراه است. این داده‌های شناختی نشان‌دهنده فعال‌سازی ناکارآمد یک سیستم نیمکره راست درگیر در ادراک تهدید هستند (برای بررسی، به نیتچک، هیلر و میلر، ۲۰۰۰ مراجعه کنید؛ همچنین کومپتون و همکاران، ۲۰۰۰، ۲۰۰۲ را ببینید).

ادامه مطلب

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

Title: The Neuropsychology of Anxiety Disorders: Affect, Cognition, and Neural Circuitry

Abstract

In attempting to construct a neuropsychology of anxiety, findings can be drawn from several related, yet often perceived as separate, domains of research, including cognitive science and neuroscience. The relatively new fields of cognitive neuroscience and affective neuroscience are concerned with very similar questions regarding brain–behaviour relationships as were fundamental to the older field of neuropsychology, and the neuroimaging tools central to those disciplines are no less pertinent to neuropsychology than are traditional neuropsychological test batteries or cognitive/behavioural paradigms. Thus, this review of the neuropsychological findings in anxiety disorders covers a wide array of methods that together inform knowledge of the brain mechanisms involved in the circuitry governing pathological forms of anxiety. Although often overlooked by neuroscientists studying brain function in anxiety, cognitive research over the past two decades has contributed substantially to knowledge about brain function in anxiety. A large body of work demonstrates that anxiety disorders are characterized by cognitive biases, indicating a heightened response to the possibility of threat (for review, see McNally, 1998). Attentional biases have been elicited very reliably across a variety of paradigms in which potentially threatening information is associated with greater attentional capture in individuals with anxiety disorders than in controls. The interference of this attentional capture with other cognitive processing serves as the operationalization of this bias in research studies. Furthermore, attentional biases have been found to disappear upon remission (for review, see McNally, 1998), suggesting that such biases are state-dependent. Cognitive biases have also been observed in the form of interpretation and memory biases. Across a number of different paradigms involving ambiguous stimuli that can be interpreted as threatening or neutral, anxious people choose the threatening meaning. Accruing evidence suggests that anxiety disorders are also accompanied by enhanced memory for negative or threatening information under certain conditions. These cognitive data suggest dysfunctional activation of a right hemisphere system involved in threat perception (for review, see Nitschke, Heller and Miller, 2000; see also Compton et al., 2000, 2002).